ادرينادرين، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

ادرين عسل مامان و بابا

بالاخره فرشته اسموني منم زميني شد...

بالاخره فرشته آسمونی منم زمینی شد........ هنوزم باورم نمیشه این نی نی معصومی که کنارم خوابیده نی نی خودمه که 9 ماه تو دلم بود و باهاش حرف می زدم حالا اینجاست و شده همه زندگی من و باباش خدايا شكرت بسر ناز من در ساعت ٦:٤٣صبح روز دوشنبه تاريخ ٩٢/٠٧/٢٩ با وزن ٣٥٥٠ كرم و با قد ٥٢ سانت در بيمارستان بهمن تهران به دست دكتر معيني متولد شد.
24 دی 1392

روز موعود (تولد ادرين)

بالاخره روز موعود رسيد. من كه از خوشحالي داشتم بال درميوردم كه روي ماهتو ميببينم از يه طرف هم أسترس عمل رو داشتم .مامان زهرا و دايي حسام شب اومدن خونمون .من ساعت ١٢شب رفتم دوش كرفتم .مامان بزرك و دائي و بابا خوابيدن ولي من نتونستم بخوابم همش به تو فكر ميكردم.ساعت ٤:٣٠ بابا و مامان زهرا رو بيدار كردم اماده شديم و به سمت بيمارستان حركت كرديم حدود ساعت ٥:٣٠به بيمارستان رسيد يم موقع اذان صبح بود مسجد أذان ميداد و من براي سلامتي تو دعا ميكردم لحظه خيلي قشنكي بود.وارد بيمارستان شديم من رفتم توي بلوك زايمان ،ماما كفت لباسهاتو عوض كن و لباس مخصوص داد .منو توي يه اتاق بردن و كارهاي لا زم رو انجام دادن.ساعت حدود ٦:١٥ منو به سمت اتاق عمل بردن. جون خودم...
24 دی 1392

سونو انومالي

روز ١١خرداد بابا براش كاري بيش اومد و رفت شهركرد منو كذاشت كرج خونه مامان جون خيلي نكران بودم اخه روز ١٣ نوبت سونو كرافي داشتم و دلم واست تنك شده بود ميخواستم ببينمت ولي ميترسيدم بابا نتونه بياد .خدارو شكر بابا هرجور بود خودش رو رسوند .رفتيم سونو انومالي دل تو دلم نبود ميخواستم روي ماهتو ببينم .واي جقدر بزرك شده بودي خانم دكتر همه جاتو نشونم داد الهي فدات شم داشتي شصتتو ميخوردي با بابايي كلي ذوقتو كرديم.
18 دی 1392

سونوكرافي Nt

26 فروردين با شوشو رفتيم كلينيك نسل أميد تا از سلامت نينيهام مطمئن بشيم .اول يه مشاوره كردن بعد رفتيم اتاق سونوكرافي خانم دكتر شروع كرد به سونو وأي جقدر خوشحال شدم وقتي شما وروجكهارو ديدم خانمه كفت قل دوم خوب تكون ميخوره و سالمه ولي قل اول خوابه از اتاق اومدم بيرون شيريني خوردم تا قل أولي هم تكون بخوره بعد بيست دقيقه خانمه اومد و سونو كرد كفت تنبله دختره و زرنكه بسره وأي جقد خوشحال شدم خدارو شكر هر دوتاتون سالم بودين تا اينكه روز 17 ارديبهشت خودم تنها رفتم سونوكرافي .خيلي أسترس داشتم دكتر وقتي داشت سونو ميكرد بهم كفت اقا بسرت سالمه و قلبش خوب ميزنه ولي متاسفانه دختره از بين رفته . يك لحظه تمام بدنم سرد شد إحساس ميكردم دنيا دور سرم ميجرخه نمي...
18 دی 1392

أولين سونوكرافي

١٥بهمن ساعت ٩:٣٠رفتم بيمارستان عرفان خانم دكتر ايازي سونو كرد و بهم كفت مباركه دو تا ساك بارداري هست وأي بال دراوردم دوتا ني ني خدايا شكرت.
18 دی 1392
1